صفحه محصول - مبانی نظری و پیشینه تحقیق بهزیستی روانی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق بهزیستی روانی (docx) 31 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 31 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

-19050-28575000 دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس گروه روانشناسی پایاننامه جهت دریافت مدرک کارشناسی ارشد رشته روانشناسی بالینی عنوان: مقایسه ی مؤلفه های بهزیستی روان شناختی ، شادکامی و میزان سازگاری اجتماعی در زنان دارای همسر بیمار روانی و عادی استاد راهنما: دکترکوروش محمدی نسرین بدیعی زمستان 1392 فهرست مطالب عنوان صفحه TOC \o "1-3" \h \z \u چکیده PAGEREF _Toc18743543 \h 3 1-6- تعریف واژه ها و اصلاحات PAGEREF _Toc18743544 \h 1 1-6-1- تعاریف مفهومی PAGEREF _Toc18743545 \h 1 1-6-2- تعاریف عملیاتی PAGEREF _Toc18743546 \h 1 2-1- مقدمه PAGEREF _Toc18743547 \h 13 2-2- مبانی نظری بهزیستی روان شناختی PAGEREF _Toc18743548 \h 15 2-2-1- تعریف بهزیستی روان شناختی PAGEREF _Toc18743549 \h 15 2-2-2- پیشینه بهزیستی روان شناختی PAGEREF _Toc18743550 \h 16 2-2-3- نظریه های بهزیستی روان شناختی PAGEREF _Toc18743551 \h 17 2-2-3-1- نظريه فرانکل PAGEREF _Toc18743552 \h 17 2-2-3-2- نظریه الگوی ويسينگ و وان دان PAGEREF _Toc18743553 \h 18 2-2-3-3- نظريه ريف PAGEREF _Toc18743554 \h 19 2-5-1- پیشینه داخلی PAGEREF _Toc18743555 \h 23 2-5-2- پیشینه خارجی PAGEREF _Toc18743556 \h 26 چکیده پژوهش حاضربا هدف مقایسه ی مؤلفه های بهزیستی روان شناختی ، شادکامی و میزان سازگاری اجتماعی در زنان دارای همسر بیمار روانی و عادی انجام گرفته است . این پژوهش به لحاظ هدف از تحقیقات کاربردی است که به روش علی- مقایسه ای انجام شده است. جامعه آماری متشکل از زنان دارای همسر بیمار روانی و زنان دارای همسر عادی بوده است که حجم نمونه پژوهش ،تعداد 100 زن (50 زن دارای همسر بیمار روانی و 50 زن دارای همسر عادی) که به شیوه داوطلبانه از میان نمونه های در دسترس انتخاب شدند. نتایج آماری نشان داد که در مولفه های بهزیستی روانشناختی تفاوت معناداری بین زنان دارای همسر بیمار روانی و زنان دارای همسر عادی در سطح اطمینان 99 درصد (001/0p=) وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین دو گروه به لحاظ شادکامی در سطح اطمینان 99 درصد (001/0p=) وجود دارد. مقایسه سازگاری اجتماعی زنان دارای همسر بیمار روانی و زنان دارای همسر عادی نیز نشان داد که تفاوت بین دو گروه در سطح اطمینان 99 درصد (001/0p=) معناداری است. نتایج بیانگر این بود که بیماری روانی همسر بر بهزیستی روانشناختی، شادکامی و سازگاری اجتماعی زنان تأثیر گذار است. کلید واژه ها: بهزیستی روانشناختی- شادکامی- سازگاری اجتماعی- زنان دارای همسر بیمار روانی- زنان دارای همسر عادی 1-6- تعریف واژه ها و اصلاحات 1-6-1- تعاریف مفهومی تعریف مفهومی بهزیستی روان شناختی : به کلیه فرایندهایی که باعث رضایت کلی فرد از زندگی شود تا فرد روحیه بهتری داشته و با آرامش زندگی کند.بهزیستی روان شناختی به معنای قابلیت یافتن تمام استعدادهای فرد است . داشتن نگرش مثبت نسبت به خود، پذیرفتن جنبه های مختلف خود ، و داشتن احساس مثبت نسبت به زندگی گذشته خود است (بهاری، 1388). تعریف مفهومی شادکامی : ، شادکامی یکی از شش هیجان بزرگ یعنی تعجب، ترس، خشم، شادکامی، تنفر، و نگرانی است. آیزنک (1945) شادکامی را به عنوان برون گرایی پایدار در نظر گرفت. تعریف مفهومی سازگاری اجتماعی : سازگاري اجتماعي به معني سازش شخص با محيط اجتماعي است كه اين سازگاري ممكن است به وسيله وفق دادن خود با محيط يا تغيير محيط اطراف جهت ارضا ي نيازها وانگيزش هايش ايجاد شود(کمپل،2009). 1-6-2- تعاریف عملیاتی تعریف عملیاتی بهزیستی روان شناختی : براساس نمره ای که هر آزمودنی از پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف، به دست آورده است. تعریف عملیاتی شادکامی: نمره ای که هر آزمودنی براساس پاسخگویی به پرسشنامه شادکامی آکسفورد به خواهد آورد دست آورده است. تعریف عملیاتی سازگاری اجتماعی : براساس نمره ای که هر آزمودنی از پرسشنامه سازگاری اجتماعی SAS ، به دست آورده است. فصل دوم مبانی نظری تحقیق 2-1- مقدمه  امروزه در علوم وابسته به سلامتی به طور اعم و در روان شناسی به طور اخص رویکرد جدیدی در حال شکل گیری و گسترش است. شواهد نشان مي دهد كه مراقبين خانوادگي، اطلاعات، منابع و حمايت هاي محدودي در دسترس دارند تا به وسيله آن بتوانند خود را براي ايفاي چنين نقشي آماده كنند. مراقبين خانوادگي در پاسخ به علايم و نشانه هاي اختلال رواني و مراقبت پيگير و مستمر از بيمار رواني در خانه، علاوه بر گرفتار شدن در دام غم و اندوه، فقدان، داغ ديدگي، خشم وعصبانيت، يأس و نااميدي، احساس شرمساري و گناه، تنش هاو فشارهاي ارتباطي زيادي را نيز تجربه و ابراز مي كنند(مجرد کاهانی و همکاران ، 1391). در مجموع به نظر مي رسد خانواده و از جمله همسر فرد بیمار به دليل تحمل استرس هاي متعدد، مستعد آسيب هاي رواني، اجتماعي و جسماني بسياري هستند . در واقع وجود بیمار روانی مي تواند در وهله ی اول سطح بهداشت رواني همسران آن ها را تحت تأثير قرار دهد . اين زنان به علت مشكلاتي كه همسران آنان به دليل بیماری روانی دارند، ممكن است استرس هاي متفاوتي را تجربه كنند به طوري كه برخي از آن ها اقدام به جدايي مي كنند( ذوالعدل و همکاران، 1384). بدون شك همسران بیمارروانی از جمله نزديك ترين اطرافيان اين بيمار مي باشد و بيشترين و گستر ده ترين روابط را به لحاظ عاطفي و شناختي، كلامي و غير كلامي و نيز در ارتباط رودر رو و دايم با فرد بيمار داشته و در صورت عدم ارضاء نيازهاي عاطفي و ارتباط نامناسب در خانواده انتظار مي رود بيشترين مشكلات و ناراحتي ها را همچنان كه نتايج پژوهش هاي مختلف نشان داده است متحمل شود(فرامرزی و همکاران ، 1390).از طرف دیگر روان شناسی سلامت اهمیت زیادی برای سازگاری اجتماعی قائل شده و یکی از گسترده ترین موضوعات مورد مطالعه در روان شناسی می‌باشد. با عنایت به مطالب ذکر شده مشخص می‌شود که از اجزای اصلی و مهم سلامت روانی ، بهزیستی روان شناختی و شادکامی هستند که بر سلامت جسمانی نیز تأثیر دارند(مرادی ، 1388). به این ترتیب پژوهش حاضر با هدف « مقایسه ی مؤلفه های بهزیستی روان شناختی ، شادکامی و میزان سازگاری اجتماعی در زنان دارای همسر بیمار روانی و عادی » انجام شد. 2-2- مبانی نظری بهزیستی روان شناختی بهزیستی روان شناختی در دو دهه اخیر در ادبیات پژوهشی به وفور مورد بررسی قرارگرفته است و دامنه مطالعات آن از حوزه زندگی فردي به تعاملات اجتماعی کشیده شده است (بهاری، 1388). 2-2-1- تعریف بهزیستی روان شناختی در راستاي تعریف این سازه مفهومی ، تعاریف زیر ارائه شده است : گلداسمیت، وئوم و دارتی (1997) ، بیان می دارد که بهزیستی روانی شامل دریافت هاي فرد از میزان هماهنگی بین هدف هاي معین و ترسیم شده با پیامدهاي عملکردي است که در فرایند ارزیابی هاي مستمر بدست می آید و به رضایت درونی و نسبتا ًپایدار درتوالی زندگی منتهی می شود. ریف (1989)، معتقد است که برخی از جنبه هاي منشوري بهینه، مانند تحقق هدف هاي فرد، متضمن قانونمندي و تلاش بسیار است و این امر حتی ممکن است در تعارض کامل با شادکامی کوتاه مدت باشد. او معتقد است که بهزیستی را نباید ساده انگارانه، معادل با تجربه بیشتر لذت در مقابل درد دانست، در عوض، بهزیستی روانی دربرگیرنده تلاش براي کمال وتحقق نیروهاي بالقوه فرد است. بهزیستی روانی شامل احساس مثبت و احساس رضایتمندي عمومی از زندگی که شامل خود و دیگران در حوزه هاي مختلف خانواده، شغل و نظیر این موارد است. بنابراین افراد با احساس بهزیستی بالا به طور عمده هیجانات مثبت بیشتري را تجربه و از حوادث و وقایع پیرامون خود ارزیابی مثبتی دارند. از سویی، افراد با بهزیستی پایین حوادث و موقعیت هاي زندگیشان را نامطلوب ارزیابی و بیشترهیجانات منفی نظیر اضطراب، افسردگی و خشم را تجربه می کنند(هاشمی نصرت آبادی و همکاران، 1391). 2-2-2- پیشینه بهزیستی روان شناختی از زمان های بسيار دور، هميشه اين سئوال مطرح بوده که چه چيزی باعث خوشبختی و بهزيستی می شود. هر يک از پژوهشگرانی که در اين حيطه به کار پرداخته اند، عوامل و ابعاد خاصی، معرفی کرده اند که هر فردی که واجد اين خصوصيات و ابعاد باشد، دارای نسبتی از بهزيستی روانی است. در طول تاريخ، فلاسفه و رهبران مذهبی عقيده داشتند که داشتن عشق و معرفت و عدم دلبستگی به دنيا و متعلقات آن، عامل تکامل و بهزيستی است. معتقدين به اصل سودگرايی، مانند جرمی بنتهام ( 1948 ) اعتقاد داشتند که وجود خوشی و لذت، و عدم حضور درد در زندگی فرد، به بهزيستی می انجامد. به اين ترتيب، می توان گفت که اين دسته از افراد بر لذت هيجانی، روانی و جسمانی تأکيد داشتند. در اوايل قرن بيستم مطالعه در مورد بهزيستی شروع به شکل گيری کرد. ويليام جيمز پدر روان شناسی آمريکا، در مورد « ذهنيت سالم » در کتاب  « انواع تجارب مذهبی » مطالبی نوشت. او مشاهده کرد برخی از افراد در هر سنی، با وجود تمامی مشکلات و سختي هايی که در زندگی دارند، خود را به سوی خوشبختی سوق می دهند. اينها کسانی هستند که توجهشان را از بيماری، مرگ و کشت و کشتار و ناآرامي ها، برگرفته و  به سوی مسائل دلپذيرتر و بهتر سوق می دهند. در نگاه اول اين عقيده که می توان با وجود بيماری، بهزيستی روانی را تجربه کرد، قابل پذيرش نيست. با اين حال ، مطالعات بسياری نشان دادند که می توان تحت بدترين شرايط نيز بهزيستی روانی را تجربه کرد. بسياری از نظريات بيان شده در مخالفت با ديدگاه منفی فرويد نسبت به روان انسان بود، فرويد معتقد بود روان انسان مجموعه ای درهم و پيچيده از آشفتگي های هيجانی و تعارضات و سائق های غريزی است که انسان را به سمت لذايذ جنسی و پرخاشگری می کشاند. يونگ ( 1933) و فرنس ( 1964) در مخالفت با ديدگاه منفی فرويد، تأکيد بر يکپارچگی و هماهنگی خصوصيات خوب و بد انسان ها، صفات مردانه و زنانه و ابراز وجود و توانايی آنها برای پذيرش چيزهای جديد داشت. عقيده محکم اريکسون مبنی بر رشد ايگو باعث اعتقاد به رشد مداوم فرد در طول زندگی شد. بهلر ( 1935 ) ، بيان داشت که انسان در طول زندگی به تکامل می رسد. آلپورت ( 1968) نوعی بلوغ را مطرح کرد که شامل رشد فردی، داشتن روابط گرم با ديگران ، داشتن امنيت هيجانی و خودپنداره ای مبنی بر واقعيت می شد. مازلو ( 1968) خصوصيات و مشخصه های افراد خود شکوفا را مطرح کرد. جاهودا دريافت که سلامت روان چيزی فراتر از عدم وجود بيماری و اختلال است. او با اين تبيين مشخصه های سلامت روان را نيز بر شمرد(کارآمد ،1386). 2-2-3- نظریه های بهزیستی روان شناختی 2-2-3-1- نظريه فرانکل نظريه فرانکل بر معناجويی افراد در زندگی تأکيد دارد. او معتقد است، که رفتار انسان ها نه بر پايه لذت گرايی نظريه روانکاوی فرويد و نه بر پايه نظريه قدرت طلبی آدلر است، بلکه انسان ها در زندگی به دنبال معنا و مفهومی برای زندگی خود می باشند. ( فرانکل ، 1995، 1958، 1959، 1966 ) اگر فردی نتواند معنايی در زندگی خويش بيابد، احساس پوچی به او دست می دهد و از زندگی نااميد می شود و ملالت و خستگی از زندگی تمام وجودش را فرا می گيرد. الزاماً اين حس منجر به بيماری روانی نمی شود، بلکه پيش آگهی بدی برای ابتلا به اين اختلالات است. بنابراين فرانکل بهزيستی را در يافتن معناو مفهوم در زندگی  می داند(اصفهانی اصل ، 1381). 2-2-3-2- نظریه الگوی ويسينگ و وان دان ويسينگ( 1988)، ووان دان ( 1994 ) ، يک سازه بهزيستی، روان شناختی کلی را معرفی کردند که بوسيله « احساس انسجام و پيوستگی » در زندگی، تعادل عاطفی و رضايت کلی از زندگی، مشخص و اندازه گيری می شود. آنها تأکيد می کنند که بهزيستی روانی، سازه ای چند بعدی يا چند وجهی است و اين حيطه ها را در بر می گيرد: عاطفه : در افراد بهزيست يا خوشبخت، احساس مثبت بر احساسات منفی غلبه دارد. شناخت :  اين افراد رضايت از زندگی را تجربه می کنند. به نظر آنها زندگی قابل درک و کنترل است. رفتار: افراد بهزيست، چالش های زندگی را   می پذيرند و به کار و فعاليت علاقه دارند. روابط بين فردی :  افراد بهزيست به ديگران اعتماد می کنند و از تعامل اجتماعی نيز برخوردارند (زنجانی طبسی ، 1383). 2-2-3-3- نظريه ريف در طول دهه گذشته برای اولين بار تعريفی چند بعدی برای بهزيستی روانی ارائه شد (ريف، 1995). شش مؤلفه در اينجا مطرح شد. تحقيقات بسياری بر روی بهزيستی با توجه به اين مدل انجام شد که برخی به بررسی تأثير سن، جنسيت يا وضعيت اقتصادی- اجتماعی بر بهزيستی پرداختند و برخی ديگر بهزيستی را به عنوان عاملی متاثر از تجارب زندگی ( ازدواج ، بچه دار شدن و طلاق و... ) و يا تحولات زندگی و نيز چالش های خاص ( داشتن والدين الکليک، داشتن بچه عقب مانده ذهنی، پرستاری از همسر يا والدين بيمار ) مورد مطالعه قرار دادند. اين مؤلفه ها عبارتند از : پذيرش خود :  يکی از مؤلفه های کليدی بهزيستی، داشتن نگرش مثبت در مورد خود است البته نه به معنای خودشيفتگی يا عزت نفس خيلی بالا و غير معمول بلکه به معنای احترام به نفسی که بر اساس آگاهی از نقاط قوت و ضعف خود باشد. بطوری که جانگ ( 1933) و رنز ( 1964 ) تأکيد داشتند که آگاهی از کاستي های خود و نيز پذيرش اشتباهات خويش، يکی از مشخصه های بسيار مهم داشتن شخصيتی کامل و تکامل يافته است. اريکسون ( 1959) بيان داشت که يکی از عوامل يکپارچگی خود، رسيدن به آرامش در عين وجود پيروزيها و شکست ها و نااميدي های گذشته است. چنين خودپذيری بالايی براساس خودسنجی واقع بينانه، آگاهی از اشتباهات و محدوديت های خود، و عشق نسبت به خود و ديگران، بنا شده است. هدف و جهت گيری در زندگی :  توانايی پيدا کردن معنا و جهت گيری در زندگی، و داشتن هدف و دنبال کردن آنها، که تمامی اينها در تقابل با خوشبختی قرار دارند، از وجوه مهم بهزيستی هستند. اولين و روشن ترين نظريه در مورد هدفمند بودن دز زندگی را فرانکل ( 1992) داده است. فرانکل سه سال بسيار سخت را در اردوگاه نازي ها گذراند و در طول اين سالها با داشتن اهداف خويش زنده ماند. ديد او نسبت به ارتقاء سطح زندگی، اهداف و معنای زندگی آنقدر عميق بوده که توانسته در سالهای پس از آزاديش، روشی از روان درمانی ( معنا درمانی ) را برای کمک به همنوعانش در يافتن معنايی در زندگی پيدا کند. با استفاده از اين روش افراد می توانند در مقابل سختي ها و رنج ها پايداری و مقاومت کنند (بهاری، 1388). رشد شخصی :  يا توان شکوفا ساختن کليه نيروها و استعدادهای خود. پرورش و بدست آوردن توانايي های جديد که مستلزم روبرو شدن با شرايط سخت و مشکلات می باشد، زيرا روبرويی با اين شرايط باعث می شود فرد نيروهای درونی خويش را بجويد و نيز توانايي های جديد بدست آورد. چه زمانی بيشترين احتمال يافتن اين نيروها می رود؟ زمانی که فرد تحت فشار است، اين استعدادها مکررا" کشف می شوند و قدرت خود در تغيير شرايط را نشان می دهند. خودشکوفايی انسانها در طی چالش ها و شرايط نامطلوب، بيانگر توانايی روانی انسان در کنار آمدن با مشکلات، تحمل بسياری از مصيبت ها و برگشت به حالت طبيعی پس از پشت سر گذاشتن آن و پيشرفت پس از گذر از موانع، می باشد(کارآمد ، 1386). تسلط بر محيط :  يکی ديگر از کليدهای رسيدن به بهزيستی، تحت کنترل داشتن جهان پيرامون است. يعنی هر کسی بايد بتواند تا حد زيادی بر زندگی و محيط اطرافش تسلط و احاطه داشته باشد و اين کار در گرو اين است که فرد محيطش را مطابق خصوصيات و نيازهای فردی خود شکل دهد و بتواند آن را به همان شکل نگه دارد. چنين تسلط و احاطه ای تنها با تلاش ها و عملکرد خود فرد، و در متن کار، خانواده و زندگی اجتماعی او بدست می آيد. داشتن کنترل در زندگی، چالشی است که انسان تا آخر عمر با آن روبروست. اين جنبه از بهزيستی بر اين نکته تأکيد دارد که، برای ايجاد و حفظ محيط کاری و خانوادگی مطلوب هر شخصی، همواره به نيروی خلاقه او احتياج است. چنين محيطی است که برای فرد و اطرافيانش بهترين ها را به همراه دارد و زمانی که در چنين محيطی قرار داريم، متوجه می شويم که تسلط، قوی ترين نيرو و توانايی انسان است (خدایاری فرد و همکاران ، 1385). خود مختاری : به اين معناست که فرد بتواند بر اساس معيارها و عقايد خويش عمل و زندگی کند، حتی اگر برخلاف عقايد و رسوم پذيرفته شده در جامعه باشد. جانگ ( 1933)، تأکيد می کند که يک انسان کاملاً رشد يافته و خودشکوفا، کسی است رها از هرگونه قرارداد اجتماعی و سنن.   به نظر می رسد اين وجه از بهزيستی کاملاً مفهوم فضيلت غربی را می رساند که در آن فرد برای رسيدن به خودمختاری و انتخاب سبک زندگی براساس خواسته ها و ديدگاه شخصی و درونی خويش، کاملاً انزواطلب می شود و حتی برخی از ننگ ها را می پذيرد. بنابراين، فردی که چنين روشی را برای زندگی بر می گزيند، توانايی زندگی در تنهايی و بی کسی را دارد. چنين طرز زندگی هم شجاعت و هم تنهايی را می طلبد (کارآمد، 1386). روابط مثبت با ديگران:  عبارت است از توانايی برقراری روابط نزديک و صميمی با ديگران و اشتياق برای برقراری چنين رابطه ای و نيز عشق ورزيدن به ديگران. اين جنبه اجتماعی- ارتباطی بهزيستی، در بر گيرنده بالا و پايين شدنهای روابط و تعاملات اجتماعی و بين فردی است. به اين معنا که روابط می تواند از يک رابطه شديداً عاشقانه و صميمی تا روابطی پر از مشکل و ناراحتی در نوسان باشد. تجزيه و تحليل عميق تر روابط صميمانه، يا در حقيقت آميخته ای از احساسات مثبت و منفی افراد نسبت به يکديگر، است. چگونگی درهم آميختن اين دو احساس متضاد، چيزی است که برای درک بهتر عملکردهای فردی به دنبالش هستتند (زنجانی طبسی ، 1383). خلاصه اينکه، عدم وجود حوادث و احساسات نامطلوب نيست که عامل خوشبختی است، بلکه نحوه کنار آمدن با اين مسائل ناگوار و چگونگی برخورد با آنها ست که تعيين کننده بهزيستی فرد است. اگر بخواهيم اين شش بعد بهزيستی روانی را بطور خلاصه در يکجا جمع کنيم، می توان گفت که : خوشبختی و خوشی از طريق رويارويی و مواجه با چالش های زندگی، مشکلات و نيازها بدست می آيد نه از طريق تفريح کردن و عدم داشتن هر گونه کشمکش و تعارض و نه با داشتن زندگی ای يکنواخت و بدون تغيير و پستی و بلندی، در حقيقت بهزيستی انسان در گرو تعامل و همراهی مقولات متضادی چون: درد و لذت، بلندپروازی و اميدواری در مقابل رنج و نااميدی است (کارآمد ، 1386). 2-5- پیشینه تحقیق از آنجا که پژوهش های چندان مرتبطی با موضوع مورد نظر صورت نگرفته است بنابراین دراین جا به ذکر محدود نمونه ای از پژوهش های داخلی در رابطه با موضوع پژوهش حاضر پرداخته شده است . 2-5-1- پیشینه داخلی طبق نتایج اکبرزاده آرانی وهمکاران (1391)، در پژوهش تحت عنوان « تأثير آموزش بر سازگاري اجتماعي مادران كودكان عقب مانده ذهني آموزش پذير بر اساس تئوري سازگاري روي» ميانگين نمرات سازگاري اجتماعي مادران كودكان عقب مانده ذهني آموزش پذير در بعد فيزيولوژيك، درك از خود، وابستگي و استقلال، ايفاي نقش و سازگاري اجتماعي كل، قبل و بعد از آموزش اختلاف معني داري را نشان داد. نتايج مطالعه حاضر نشان داد كه آموزش بر اساس تئوري روي بر سازگاري اجتماعي مادران كودكان عقب مانده ذهني مؤثر است. صالحی و همکارانش(1390)، در پژوهشی «مقایسه سلامت عمومی، سبکهاي مقابله اي و شادکامی مادران کودکان معلول جسمی حرکتی و سالم» را بررسی نموده اند و نتایج پژوهش نشان می دهد تفاوت معناداري بین میزان سلامت عمومی و شادکامی دوگروه از مادران وجود داردو بین استفاده از سبکهاي مقابله با بحران در دو گروه مادران تفاوت معنا داري وجود دارد و مادران کودکان سالم بیشتر از واکنش مسئله مدار و مادران کودکان معلول بیشتر از واکنش هیجا ن مدار واجتنابی استفاده می کنند.همچنین، ارتباط معنا داري بین شیوه مقابله مسئله مدار با شادکامی وسلامت عمومی بدست آمد، بدین معنی که با افزایش مقابله مسئله مدار، سلامت عمومی و شادکامی افزایش می یابد. مادران کودکان معلول جسمی حرکتی از میزان سلامت عمومی و شادکامی کمتري برخوردار هستند و در مقایسه با مادران کودکان سالم به منظور مقابله با استرس ها، بیشتر از واکنش هیجان مدار واجتنابی استفاده می کنند. نتایج عظیم زاده پارسی و همکاران(1390)، در پژوهش خود تحت عنوان « بررسی ارتباط بین مؤلفه هاي مدل پنج عاملی شخصیت و شادکامی در دانشجویان» نشان داده است که شادکامی با مسوولیت پذیري همبستگی مثبت و معنادار، و با روان رنجوري همبستگی منفی ومعنادار دارد. حاتملوی سعدآبادی و همکاران(1390)، در تحقیق خود با عنوان « مقایسه بهزیستی روانشناختی و رضامندی زناشویی در گروهی از زنان بارور و نابارور شهر تبریز» با این نتیجه دست یافت که زنان بارور اغلب درویژگی های روانی بالاترند دارند بهزیستی روانشناختی و مؤلفه‌های آن چون پذیرش خود، رابطۀ مثبت با دیگران، خودمختاری، زندگی هدفمند، تسلط بر محیط و رشد شخصی، بالاتر از زنان نابارور بوده‌اند. عسگری و همکاران (1389)، نتایج پژوهش خود «رابطه پذيرش اجتماعى و نقش جنسيتى (آندروژنى) با بهزيستى روانشناختى دردانشجويان دختر» را این گونه نشان دادند که نشان داد كه بين پذيرش اجتماعى با بهزيستي روانشناختي دانشجويان دختررابطه مثبت معناداري وجود دارد و بين آندروژنى با بهزيستي روانشناختي در دانشجويان دختررابطه مثبت معناداري وجود دارد. همچنين يافته ها نشان داد كه پذيرش اجتماعى وآندروژني به ترتيب پيش بينى كننده بهزيستى روانشناختى مى باشند. نتایج پژوهش علی محمدی و آذربایجانی (1388)، تحت عنوان «بررسي رابطة بين شادكامي اسلامي و شادكامي روان‌شناختي در دانشجويان دانشگاه قم» نشان می دهد که بين شادكامي اسلامي و شادكامي روان‌شناختي رابطة معنادار مثبت وجود دارد. بنابراين، اين نتايج، مي‌توان بر اساس منابع معتبر اسلامي ابزاري ساخت كه شادكامي افراد مذهبي و غيرمذهبي را بسنجد. مرادی (1388)، در «بررسی ارتباط خوشبینی با بهزیستی روان شناختی و سبک های مقابله ای در دانشجویان» به این نتیجه رسیده است که خوش بینی با استفاده از سبک های مقابله ای مساله مدار حل مدبرانه مساله و ارزیابی مجدد مثبت رابطه مثبت و با سبک مقابله ای هیجان مدار گریز- اجتناب همبستگی منفی معنا داری دارد. بهزیستی روانشناختی نیز با استفاده از سبکهای مقابله ای مساله مدار ارتباط مثبتی دارد. همچنین راهبردهای مقابله ای ارزیابی مجدد مثبت و گریز- اجتناب و مؤلفه های شادی و ارتباط مثبت با دیگران از بهزیستی روانشناختی به عنوان عوامل پیش بینی کننده خوش بینی مشخص شدند. از دیگر نتایج بدست آمده در این پژوهش اینست که بین میزان خوشبختی دانشجویان دختر و پسر در گروه های تحصیلی مختلف تفاوت معنا داری وجود ندارد. بهاری فرکیش (1388)، پژوهشی با عنوان رابطه بین هویت فردی، سبک های دلبستگی با بهزیستی روان شناختی در جوانان را در سال 1388 با هدف شناسایی رابطه بین هویت فردی، سبک های دلبستگی با بهزیستی روان شناختی جوانان دانشجوی شاغل به تحصیل در دانشگاه آزاد و همچنین میزان تأثیر محل اقامت بر هویت یابی و بهزیستی روانشناختی آنان انجام داده اند. در تبیین نتیجه ی این پژوهش می توان گفت که خوشبختی و خوشی از طریق رویارویی و مواجهه با چالش های زندگی، مشکلات و نیازها به دست می آید نه از طریق تفریح کردن و عدم داشتن هرگونه کشمکش و تعارض ونه با داشتن یک زندگی یکنواخت و بدون تغییر پستی و بلندی، در حقیقت بهزیستی انسان در گرو تعامل و همراهی مقولات متضاد مثل درد و لذت، بلندپروازی و امیدواری در مقابل رنج و نا امیدی است. در این میان همانگونه که از نتایج این پژوهش بدست آمده محل زندگی، خود دارای رابطه ی مثبت معنادار بالایی با میزان احساس بهزیستیش است. زیرا احساس تعلق به محیط و توانایی اداره ی زندگی در محیط بر احساس بهزیستیش تأثیر گذار است. در پژوهش کوهسالی و همکارانش(1386)، در بررسی«مقايسه سازگاری اجتماعی مادران دختران عقب‌مانده ذهنی آموزش‌پذير با مادران دختران عادی شهر کاشان» نتايج نشان داد که بين سازگاری اجتماعی مادران دختران عقب‌مانده ذهنی با سازگاری اجتماعی مادران دختران عادی تفاوت معنی‌داری وجود دارد. آناليز واريانس و همبستگی نشان داد که بين سازگاری اجتماعی مادران دختران عقب‌مانده ذهنی با متغيرهای دموگرافيک سن کودک، سن مادر، ميزان تحصيلات،‌ طول مدت ازدواج، تعداد فرزندان وترتيب تولد فرزند عقب‌مانده ذهنی ارتباط معنی‌داری وجود ندارد. در مجموع مادران دارای دختر عقب‌مانده ذهنی نسبت به مادران دختران عادی سازگاری اجتماعی کمتری دارند. مهرابی زاده و همکاران (1380) ، در پژوهشی تحت عنوان مقایسه سلامت روانی والدین کم توان ذهنی و والدین کودکان عادی به نتایج دست یافتند که بین سلامت روانی والدین کم توان ذهنی و والدین کودکان عادی تفاوت معنا داری وجود دارد. 2-5-2- پیشینه خارجی موللی و نعمتی (2009)، در پژوهشی مروری نشان دادند که میزان سلامت روانی مادران کودکان ناشنوا در مقایسه با مادران کودکان عادی کمتر است. میشل و هاسر کرم (2008)، دریافتند که مادران نوجوانان مبتلا به ناتوانی‏های رشدی، بهزیستی روانی کمتر و افسردگی بیشتری از خود نشان می‌دهند. همچنین نریمانی و همکاران (2007)، نشان داده‏اند که مادران کودکان کم‏توان ذهنی و ناشنوا از سلامت روانی کمتری نسبت به مادران کودکان عادی برخوردارند و میزان پرخاشگری در مادران دارای کودک ناشنوا بالاتر از سایر گروه‌هاست. ویدهایا وراجو(2007)، تفاوت هاي بین خانواده هاي داراي فرزند معلول و داراي فرزند سالم را مطالعه کردند. نتایج تحقیق نشان داد که والدین داراي کودك معلول رضایت کمتر از زندگی زناشویی، حمایت هاي اجتماعی کمترو احساس شادکامی کمتري را گزارش دادنند. دوندي وانی و ابود (2005)، نشان داده اند که میزان سلامت روان و شادکامی مادران کودکان معلول جسمی حرکتی در مقایسه با گروه بهنجار به طور معناداري کمتر است. در پژوهشی که توسط بارلو (2002)، در مورد میزان شادکامی مادران داراي کودك معلول جسمی انجام شد، نشان داد که این دسته از مادران در معرض خطر خلق افسرده و اضطراب هستند. منابع - آل علی، فرشته (1388). ناگفته های شادی ،نشریه سلامت،شماره249. - اسدالهی ق، عباسعلی زاده (1372). راهنمای خانواده های اسکیزوفرنیا. انتشارات معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان. - اصفهاني اصل ، مريم (1381). مقايسه سازگاري فردي و اجتماعي و عملكرد تحصيلي دانش آموزان شاهد و غيرشاهد هدايت شده به اولويت هاي پنج گانه طبق برنامه هدايت تحصيلي. طرح پژوهشي اجرا شده با همكاري اداره كل بنياد شهيد انقلاب اسلامي خوزستان. - اکبرزاده ، حسین ؛ حقیقی ، فریبا (1386). مدیریت شادی در مدرسه ، کاشان : انتشارات مرسل. - آذر ، ماهیار و همکاران (1388).روش های غلبه بر افسردگی و رموز شادزیستن ، چاپ 11. تهران، انتشارات ما و شما. - براتی سده ، فرید(1390). سلامت روانی و مؤلفه های آن، پایان نامه دکتری روان شناسی بالینی، دانشکده روان شناسی بالینی تهران . - بياني، علي اصغر؛ گودرزي، حسنيه؛ محمد كوچكي، عاشور(1386). رابطة ابعاد بهزيستي روان شناختي و سلامت عمومي در دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي واحد آزاد شهر، مجله دانش و پژوهش در روان شناسي ، شماره سي وپنجم و سي وششم. - پروين ، لارنس . اي( 1372).روان شناسي شخصيت. ترجمه محمدجعفر جوادي و پروين كديور، تهران :رسا. - حسین نژاد، محمد (1375).« بررسی و مقایسه میزان فشارروانی و سازگاری زناشویی والدین کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر و کودکان معلول جسمی و حرکتی باوالدین کودکان عادی شهر تهران » . پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی ، دانشگاه علامه طباطبایی. - خدایاری فرد، محمد(1385)، بررسي عوامل مؤثر بر سازگاري اجتماعي دانشجويان شاهد و غيرشاهد، طرح پژوهشی بنياد شهيد انقلاب اسلامي و دانشگاه تهران. - خداياري فرد، محمد؛ نصفت، مرتضي ؛ غباري بناب ، باقر؛ شكوهي يكتا، محسن و به پژوه ، احمد (1381). عوامل مرتبط با سازگاري اجتماعي فرزندا ن جانباز و غيرجانباز شهر تهر ن. گزارش نهايي طرح پژوهشي زير نظر بنياد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامي. - ذوالعدل ، محمد ؛ شریف، فرخنده؛ غفرانی پور،فضل الله؛ کاظم نژاد، انوشیروان، اشکانی،حمید(1384). بررسی پدیدار شناختی تجربه های مشترک خانواده های دارای بیمار روانی، مقاله جهت ارائه پایان نامه کارشناسی ارشد پرستاری ، دانشگاه تربیت مدرس تهران. - رحمانی انارکی، حسین ؛ محمودي، غلام رضا ؛ آسایش، حمید؛ روحی، قنبر؛ نصیري، حسین؛ رخشانی ، حسین(1391). وضعیت سلامت عمومی مراقبین بیماران نرولوژیک و رابطه آن با برخی عوامل، مجله توسعه پژوهش در پرستاري و مامایی، دوره نهم، شماره دو. - زنجانی طبسی ، ر(1383). ساخت و هنجاريابي مقدماتي آزمون بهزيستي روان شناختي، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشكده روان شناسي و علوم تربيتي دانشگاه تهران. - شولتز ، دوان(1364). روا ن شناسي كمال. ترجمة گيتي خوشدل ، تهران : نشرنو. - صالحی ،مهدیه ؛ کوشکی، شیرین؛ حق دوست، نرگس (1390). مقایسه سلامت عمومی، سبکهاي مقابله اي و شادکامی مادران کودکان معلول جسمی حرکتی و سالم،پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران. - علي پور، محبوبه (1381). بررسي سازگاري اجتماعي كودكا ن شاهد از طريق آزمو ن ترسيم خانواده. پايان نامه كارشناسي دانشكده علوم اجتماعي و روان شناسي دانشگاه آزاد اسلامي، واحد تهران مركزي. با همكاري اداره كل تحقيقات بنياد شهيد انقلاب اسلامي. - عسگري ، اكرم (1381) ،بررسي ازدواج مجدد همسران شهدا و تأثير آن بر وضعيت رواني اجتماعي،سازگاري و مشكلا ت تحصيلي فرزندا ن شاهد. طرح پژوهشي با همكاري دفتر تحقيق وپژوهش بنياد شهيد انقلاب اسلامي ، اداره تحقيقات و مطالعات. - علی محمدی ، کاظم ، آذربایجانی مسعود(1389). بررسي رابطة بين شادكامي اسلامي و شادكامي روان‌شناختي در دانشجويان دانشگاه قم، مجله دانش پژوه، سال دوم، شماره سوم. - علي‌محمدي، كاظم و جان‌بزرگي، مسعود(1387).«بررسي رابطه بين شادكامي با جهت‌گيري مذهبي و شادكامي روان‌شناختي و افسردگي»، روان‌شناسي در تعامل با دين، ش 2، سال اول. - فرامرزی ،سالار ؛ همايي، رضا؛ ايزدي، راضيه(1390). اثربخشي آموزش گروهي شناختي- رفتاري مهار تهاي زندگي بر سلامت رواني زنان داراي همسر معلول، فصلنامة علمي پژوهشي رفاه اجتماعي، سال يازدهم، شماره 40. - کارآمد، علی (1386). بهزيستی روانی  چيست  و از کجا می آيد؟ هفته نامه - بهداشت و روان جامعه بخش جامعه. - كارور، چارلز، اس . شي ير، مايكل ،اف(1375). نظريه هاي شخصيت. ترجمه احمد رضواني ، مشهد:معاونت فرهنگي آستان قدس رضوي. - کوهسالی،معصومه ، ميرزمانی ،سيد محمود ؛ محمدخانی، پروانه ؛ کريملو، مسعود(1386). مقايسه سازگاری اجتماعی مادران دختران عقب‌مانده ذهنی آموزش‌پذير با مادران دختران عادی شهر کاشان،ویژه نامه توانبخشی در بیماران و اختلالات روانی، دوره 8،شماره2. - میلانی فر بهروز(1372)، بهداشت روانی. تهران ، نشر قومس. - مجرد كاهاني، اميرحسين؛ قنبري هاشم آبادي، بهرامعلي؛ مدرس غروي، مرتضي(1391). اثربخشي مداخلات آموزشي رواني گروهي بر ارتقاي كيفيت زندگي و كيفيت روابط درخانواده بيماران مبتلا به اختلالات دوقطبي، مجله تحقيقات علوم رفتاري ، دوره 10 ، شماره 2. - منصور، محمود (1371) .احسا س كهتري. تهران : دانشگاه تهران. - مرادی، علی محمد (1388). بررسی ارتباط خوشبینی با بهزیستی روان شناختی و سبک های مقابله ای در دانشجویان، پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشکده روان شناسی دانشگاه سمنان. - مرادي، مريم(1384). «شادماني و شخصيت»، تازه‌هاي علوم شناختي، ش 2، سال7. - نصوحي دهنوي، مریم (1383). «رابطه بين ميزان شادماني و عوامل آموزشگاهي دانش آموزان دبيرستاني»، دانش و پژوهش در روان‌شناسي، ش 19. - هرشن سن، دیوید بی . پاور، پال دبلیو(1374)، مشاوره بهداشت روانی . ترجمه محمد تقی منشی طوسی. مشهد، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی. - هاشم ورزی ، محمود رضا(1389). بررسی اپیدمیولوژیک اسکیزوفرنیا در استان اصفهان ، پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشکده روان شناسی بالینی ، دانشگاه اصفهان . - هاشمی نصرت آبادی ، تورج؛ باباپور خیرالدین، جلیل؛ بهادري خسروشاهی، جعفر(1391). نقش سرمایه روانشناختی در بهزیستی روانی با توجه به اثرات تعدیلی سازگاری اجتماعی، پژوهش هاي روانشناسی اجتماعی، دوره 1، شماره 4. - هادی نژاد، حسن ؛ زارعی ، فاطمه (1388). پايايي، اعتبار، و هنجاريابي پرسشنامه شادكامي آكسفورد، پژوهش های روان شناختی ، دوره 12، شماره یک و دو. Abraham‚adam(2002).On ‘Kindliness’ and ‘Godliness‚ Modeling the Great Power Within’‚ebook. www.phaelos.com/afm.html). Barlow,h(2002) Maternal stressor Maternal well bing in the context of juvenile idiopatic arthritis.Early child development.vol,172. - Carver PR, Yunger JL, Perry DG. Gender identity and adjustment in middle childhood. Sex roles 2003; 49(3-4): 95-109. - Crooker, K. J., & Near, J. P. (1998). Happiness and satisfaction: Measure of affect and cognition? Social Indicators Research, 44: 195-224. - Demotteo. What Are The Differences Between Happiness And Self-Esteem? Springer Netherlands, 2005, 362-404. - Duvdevany I, Abboud S.(2005). Stress, social support and well-being of Arab mothers of children with intellectual disability who are served by welfare services in northern Israel. , University of Haifa. - Diener, E. (1984). Subjective well-being. Psychological Bulletin, 95, 542-575. - Erikson, E.H.(1975). Life history and the historical moment. New York: W.W Norton. Ehrlich , B. Scott and. Isaacowitz, Derek M(2002). Does Subjective Well-Being Increase with Age?. Perspectives in Psychology,Vol. 131, No. 8, 21–25. Fujita, F (1990). Gender differences in negative affect and well-being: The case for emotional intensity. Journal of Personality and Social Psychology, 61: 427-434. - Goldsmith, A. Veum, J., Darity, W. (1997). Unemployment, Joblessness, Psychological Well-Being and Self-Esteem: Theory and Evidence. Journal of Socio-Economics, 26, 133-158. George, L. K. (2006). Perceived quality of life. In R. H. Binstock and L. K. George Gove, Walter R., Briggs S., Carolyn, and Hughes, Michael (1990). "The Effect of Marriage on the Well-being of Adults: A Theoretical Analysis." Journal of Family Issues 11: 4–35. Horwitz, Allan V., McLaughlin, Julie and White, Helene R. (1997). “How the Negative and Positive Aspects of Partner Relationships Affect the Mental Health of Young Married People. ” Journal of Health and Social Behavior39: 124–136. - Kaplan HI. Synopsis of psychiatry 16 th ed, Baltimore William and Wilkins 1991; 8:431-4 Kamvar, S. , Mogilner , C. , Aaker, J.(2009). The Meaning(s) of Happiness , Research Paper No. 2026.Stanford University. Lyubomirsky S, King L, Diener E.( 2005) . The benefits of frequent positive affect:does happiness lead to success?. Psychological Bulletin , Vol. 131, No. 6, 803–855. Lyubomirsky, S., Sheldon, K. M., & Schkade, D. (2005). Pursuing happiness:The architecture of sustainable change. Review of General Psychology, 9, 111–131. Lyubomirsky, S.( 2001).Why are Some People Happier than Others? The Roleof Cognitive and Motivational Processes in Well-being, American Psychologist 56, pp. 239–249. - Movallali G, Nemati Sh. Difficulties in parenting hearing-impaired children. Audiol. 2010;18(1):1-11. Persian. - Mitchell DB, Hauser-Cram P. The well-being of mothers of adolescents with developmental disabilities in relation to medical care utilization and satisfaction with health care. Res Dev Disabil. 2008;29(2):97-112. Norberg ‚Johan(2005). the scientist’s pursuit of happiness‚ policy‚Vol. 21‚ No. 3‚9-13. - Narimani M, Aghamohammadian HR, Rajabi S. A comparison between the mental health of mothers of exceptional children and mothers of normal children. J Fundam Ment Health. 2007;9(33-34):15-24. Persian. - Ryff , CD , & Keyes , C.L. ( 1995 ). The structure of psychological well – being revisited. Journal of personality and social psychology.69 , 119 – 129. Ryff, C. D. (1989). Happiness is everything, or is it? Explorations on the meaning of psychological well-being. Journal of Personality and Social Psychology, 57, 1069–1081. - Seligman, M. E. P. Can Happiness Be Taught? Daedalus, 2004,V 133, Issue: 2 Stevenson, B. & Wolfers, J. (2008). Happiness inequality in the United States. Journal of Legal Studies, 37: S33-S79. Sampson‚ Edward E. (2003). Unconditional Kindness to Strangers ‚Sage Publications. Vol. 13(2): 147–175. Stevenson, B. & Wolfers, J. (2008). Happiness inequality in the United States. Journal of Legal Studies, 37: S33-S79. Sprott J.C.( 2005). Dynamical Models of Happiness,Nonlinear Dynamics , Psychology, and Life Sciences, Vol. 9, No. 1, 27-36. - Veenhoven, R. (2010). How universal is happiness? In E. Diener, J. F. Helliwell & D. Kahneman (Eds.), International Differences in Well-Being (Chp 11). New York, NY: Oxford University Press. Veenhoven . Ruut and Hagerty Michael(2006). “Rising Happiness in Nations 1946–2004: A Reply to Easterlin,” Social Indicators Research 79, pp. 421–36. Vidhya Ravindranadan and Raju,S.(2007). Adjustment and Attitude of Parents of Children with Mental Retardation.Journal of the Indian Academy of Applied Psychology. , Vol. 33, No.1, 137-141. - Waller, M. A. (2001). Resilience in ecosystemic context: Evolution of the child American Journal of Orthopsychiatry, 71, 290-29. -Wood, A. M., Joseph S., Maltby J.(2008). Gratitude predicts psycholo- gical well-being above the Big Five facets‚ Personality and Individual Differences‚ 46 ‚443–447.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

فروشگاه جامع تولیدوکارآفرینی دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید